یه دنیا گل رز سفید لبه صورتی



ای به قربان نگاهت، دوست میدارم ترا،،،
جان شیرینم فدایدت،دوست میدارم ترا،،

اندکی بنشین ،شتابت بهر چیست ؟'،،
قصه ها دارم برایت، دوست میدارم ترا،،،،
یک نظر بر دل نظر کن ماه من،،،،
تابشی از آسمانت ،دوست میدارم ترا،،،

خوب رویم ،سنگ دل گشتی چرا،،،
رحم بر شوریده حالت ، دوست میدارم ترا،،،
ناز کن زیبا نگارم ، تا خریدارت منم،،،
دل ببازم در قمارت، دوست میدارم ترا،،،

چشم زیبایت قرار از دل ربود،،،،
رو مگیر از بیقرارت، دوست میدارم ترا،،،
عطر گیسوی تو زیبا ،هوش از سر میبرد،،
گشته ام ای مه خمارت، دوست میدارم ترا،،،
بزم عشقست و عطا کن بوسه ایی،،،
جرعه ایی می از لبانت، دوست میدارم ترا،،


می‌روی اما گریز چشم وحشی رنگ تو
راز این اندوه بی آرام نتواند نهفت
می روی خاموش و می پیچد به گوش خسته ام
آنچه با من لرزش لبهای بی تاب تو گفت؛

چیست ای دلدار این اندوه بی آرام چیست
کز نگاهت می تراود نازدار و شرمگین ؟
آه می لرزد دلم از ناله ای اندوه بار
کیست این بیمار در چشمت که می گرید حزین ؟

چون خزان آرا گل مهتاب رویا رنگ و مست
می شکوفد در نگاهت راز عشقی ناشکیب
وز میان سایه های وحشی اندوه رنگ
خنده می ریزید به چشمت آرزویی دل فریب

#هوشنگ_ابتهاج

 


 

گر چنین شوریده ام  تقصیر لبخند تو بود
دختر شهر خیالاتم همانند تو بود 

هر چه در احساس من گنجد به پایت ریختم 
شاعری را پیشه کردم چون خوشایند تو بود 

رو به سویت قبله بستم , کافرم پنداشتند
من پرستیدم خدایی که , خداوند تو بود

عشق بازیهای من با عشق تو معنا گرفت
حلقه ی بگسسته ام مشتاق پیوند تو بود

طعم شور انگیز تو در ذوق من غوغا نمود 
این هم از لطف کمالات هنر مند  تو بود

درد تو  ارزد به صد درمان طبیبان را بگو
این جفا های همایونی فرآیند تو بود

جای عشقت را نشدگیرد کسی در قلب من
نبض قلب خسته ام زندانی بند تو بود 

سالها بگذشته در رویای تنها بودنم
شیطنت هایی به جا مانده , که ترفند تو بود 

نام نادر از لبان غنچه ات افتاده است
بی هویت کرده نامی را که پسوند تو بود


: فرامرز عرب عامری

 

رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن

ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن

گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو 
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن

آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو 
راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن

دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا 
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن

عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن

خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی 
این شکستن نا مسلمانیست حرفش را نزن

خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی به من
عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن

عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند
عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن

حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Search and Replace راهنماس سفر به استونی فروشگاه اینترنتی دکوراسیون داخلی برگزاری کلیه همایش ها و سمینارها Mr-Cipher82 دانلود فیلم و سریال ثبت شرکت کادوناز .:HUMBLE:.